تا به کی
|
|
تا به كي بايد رفت
از دياري به ديار ديگر
نتوانم نتوانم جستن
هر زمان عشقي و يار ديگر
كاش ما آن دو پرستو بوديم
كه همه عمر سفر مي كرديم
از بهاري به بهار ديگر
آه اكنون ديرست
كه فرو ريخته در من گوئي
تيره آوراي از ابر گران
چو مي آميزم با بوسه تو
روي لبهايم مي پندارم
مي سپارد جان عطري گذران
شب و روز
شب و روز
شب و روز
بگذار
كه فراموش كنم.
تو چه هستي، جز يك لحظه، يك لحظه كه
چشمان مرا
مي گشايد در برهوت آگاهي؟
بگذار
كه فراموش كنم.
نظرات شما عزیزان:
hossein
ساعت14:38---5 مهر 1391
به یكجایی از زندگی كه رسیدی، می فهمی
كسی كه دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینكه بگه دوستت
دارم میگه مواظب خودت باش.
سلام دوست عزیز وبلاگ جالبی داری خوشحال میشم به وبلاگ من هم سربزنی البته نظر بدی خوشحال تر هم میشم.اگه دوست داشتی تبادل لینک هم کنیم موفق باشی
|
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 12:16 |
| |